امام خمینی(ره):
« اسلام و مذهب مقدس جعفری سدی است در مقابل اجانب و عمّال دست نشانده آن ها ... قرن هاست که با نیرنگ های مختلف برای شکستن این سد نقشه می کشند. گاهی از راه مسلط کردن عمال خبیث خود بر کشورهای اسلامی و گاهی از راه ایجاد مذاهب باطله و ترویج بابیت و بهاییت و وهابیت ... با زنده بودن این مکتب بزرگ هرگز اجانب غارتگر به آرزوی غیر انسانی خود نمی رسند، ناگزیر هستند مذهب مقدس تشیع و روحانیت را که پاسداران آن هستند، به هر وسیله تضعیف کنند و بکوبند. »
هیچگاه انحرافات در تاریخ 1400 ساله اسلام یک شبه و بدون مقدمه نیوده است و همیشه یک انحراف بزرگ نتیجه انحرافی کوچک در سالها قبل است و این زمان است که انحرافات را از یک قدم به هزاران قدم می رساند تا جایی که دو نفر که تا دیروز با هم همراه بودند از امروز در برابر هم هستند.
شیخ احمد احسایی کسی است که ریشه انحرافات بابیان و بهاییان به او باز می گردد. این فرد که خود عالمی اسلامی بوده است تحت تاثیر فلسفه یونانی و فیلسوفان یونانی مثل ارسطو و افلاطون، تفسیری جدید از اسلام ارائه داد تا بتواند هم اسلام را داشته باشد و هم فلسفه یونانی. این گونه شد که شیخ احمد می گوید امامان خالق جهان هستند و روزی دهندگان و گرداننده این دنیا نیز امامان هستند، و خداوند رشته امور را به دست آنها سپرده است. از دیگر عقاید وی این است که امام زمان دو جنبه دارد، حقیقت و صورت، حقیقت امام همان روح اوست که در طی سالیان غیبت ثابت است و صورت او بدن اوست که می تواند بدن هر فردی باشد اما این فرد باید به مرحله ای از ایمان برسد که به اصطلاح به آن شیعه کامل یا رکن رابع می گفت. شیخ احمد با ترویج عقاید خود و گردآوری تنی چند از مردم و طلاب توانست شیخیه را وارد انحرافات اسلام کند، اما بعد از او شاگردش سید رشتی بر مسند شیخیه نشست و بعد از مرگ او شاگردانش به دنبال شیعه کامل بودند که ناگهان فردی به نام علیمحمد باب ادعای بابیت کرد و خود را باب امام زمان نامید، او خود را واسطه فیض بین امام و مردم نامید.
علی محمد باب بعد از ادعای بابیت چندین بار ادعای خود را عوض نمود. در مرحله بعدی باب امام زمان به امام زمان و مهدی موعود تغییر نام داد و سپس از امامت به نبوت رسید و ادعای رسالت کرد و بعد از آن ادعای ربوبیت کرد و سپس گفت که من همان خدای یکتا و واحد هستم و ....
اما با همه این حرفها باب طرفداران جدی و زیادی نداشت به گونه ای که نوشتند هنگامی که او در شیراز ادعای بابیت کرد با بک سیلی ادعای خود را پس گرفت و به اصفهان گریخت و در اصفهان توسط حاکم روسی اصفهان مورد تفقد و دلجویی قرار گرفت.
در سالهای اولیه سلطنت ناصرالدین شاه باعث شد که او را به جوخه اعدام بسپرند و بعد از اعدام جسد وی را برای عبرت سایریت در خندق شهر بیاندازند.
بعد از مرگ این باب امام زمان شده، بین جانشین او میرزا یحیی نوری ملقب به صبح ازل و برادرش میرزا حسینعلی بهاء اختلافاتی شدید به وجود آمد، بین این دو فرد که هر یکی دیگری را لعن می کرد و خود را شایسته سرپرستی گروه می دید درگیری های شدیدی به وجود آمد که باعث شد بابیان یکدیگر را به قتل برسانند و در این زمان دولت عثمانی که میزبان بابیان بود برای رفع اختلاف بین این دو برادر آنها را به سرزمین های دیگری تبعید کرد. یحیی نوری را به قبرس و بهاء را به عکا در فلسطین تبعید کردند.
حسینعلی بهاء که خود را بسیار بالاتر از این حرفها می دید خود را خدای خدایان و آفریدگار جهان و کسی که لم یلد و لم یولد است نامید. پیروانش نیز این ادعای او را قبول کردند و بعد از مرگش در ترویج این ادعاهای واهی و دروغین اصرار ورزیدند و قبر وی را قبله خود ساختند.
بعد از مرگ بهاء شوقی افندی ریاست فرقه را بر عهده گرفت، او بهاییت را که بعد از بها به کلی با بابیت فرق می کرد به حالت سازمانی درآورد و به آن انسجامی قوی بخشید که به گفته برخی همین انسجام در تشکیلات بهاییت است که باعث شده است آنها تا به امروز دوام بیاورند و از بین نروند.
بهاییان گروهی هستند که بر اساس نوشته های کتب خود باید همواره از حکومت پیروی کنند و در سیاست دخالت نکنند، بر تمامی بهاییان واجب است که همه ابنیه و بقاع که به اسم دیانت ساخته می شود را نابود کنند.
البته جالب است بدانید که برای بهاییان خواندن کتابهای باب حرام است، آنان حق ندارند که کتب دیگر ادیان را بخوانند زیرا که به سرعت به پوچی و بی هدفی به اصطلاح دین خود پی می برند.
جالب است بدانید که نخستین کسانی که در خراسان بابی شدند یهودیان تازه مسلمانی بودند که بدون فشار مسلمان شده بودند، این یهودیان تازه مسلمان همگی با هم به فرقه بابیت پیوستند و جالب تر از این این است که دانش نامه یهود این یهودیان را به نام یهودیان مخفی طبقه بندی می کند نه مرتدین از دین یهود که با توجه به این می توان گفت که آنان با برنامه به بابیت گرویده بودند.
شاید این نظر افراطی به نظر برسد ولی در سال 1352 هجری شمسی دولت رژیم صهیونیستی در اقدامی عجیب بهاییت را به عنوان دین به رسمیت شناخت و آنان را یکی از اقلیت های دینی درون اسرائیل نامید، این در حالی بود که بهاییان در بسیاری از کشورهای جهان از حمله آلمان و ترکیه و ایران از انجام هرگونه مراسم به اصطلاح دینی منع شده بودند.
این خدمت بزرگ اسرائیل به بهاییان و رابطه دوستانه آنها با این فرقه ضاله رابطه ای یک طرفه نبوده است و در مقابل بهاییان با کمکهای عظیم مالی خود در سالهای ابتدایی تشکیل این دولت غاصب و با جاسوسی درون کشورهای اسلامی به خصوص در زمان جنگ اسرادیل با اعراب خدمات بزرگی به آنان ارائه داده اند.
و جمله آخر این که بهاییان فرقه ای بسیار خطرناک هستند ولی خطر اصلی گروهی هستند که آنان را پرورش داده و حمایت کرده اند و امید است آمادگی در مقابله با بهاییان باعث سستی در مقابله با دشمن اصلی که برای از بین بردن اسلام تلاش می کند نشود. در رابطه دولت انگلیس و تشکیل بهاییت در مقاله بعدی صحبت خواهیم کرد.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
ماه مبارک رمضان بر تمامی مسلمانان مبارک باد
فتوای جدید وهابیت :برگزاری جشن تولد و سالگرد ازدواج باطل است
سید حسن نصرالله:امیدواریم اسرائیل حماقت کرده و به لبنان حمله کند
جشن «پیروزی مقاومت اسلامی لبنان»در تالار بزرگ کشوربرگزار می شود
دانشگاهیان اسرائیل مخالف حمله به ایران هستند
مبعث پیامبر اکرم(ص) رحمة للعالمین مبارک باد.
اکران و تحلیل فیلم «فراتر از فتنه»
[عناوین آرشیوشده]